خطبه ۱۴۵ نهج البلاغه: ترجمه فیض الاسلام
۳۰ مهر ۱۴۰۴
من خطبة له عليهالسلام فناء
الدنيا
از خطبههاى آن حضرت عليه السّلام است (در مذمّت و بيوفائى دنيا)
أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّمَا أَنْتُمْ فِي هَذِهِ اَلدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ
اَلْمَنَايَا
اى مردم شما در اين دنيا نشانه و هدفيد كه مرگها در آن تير مىاندازند (اقسام مردن:بيماريها، كشته شدن، سوختن،
غرق گشتن، در چاه افتادن، زير هوار رفتن، و مانند اينها براى نابود كردنتان آماده هستند)
مَعَ كُلِّ جَرْعَةٍ شَرَقٌ
با هر آشاميدنى آب جستنى در گلو هست
وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ
و در هر لقمهاى استخوانى گلو گير مىباشد
لاَ تَنَالُونَ مِنْهَا نِعْمَةً إِلاَّ بِفِرَاقِ أُخْرَى
هيچ نعمت و خوشى از آن در نمىيابيد مگر آنكه نعمت ديگرى را از دست مىدهيد (اگر سير در شهرها را آرزو كنيد و بآن
نائل گرديد اندوه دورى از وطن و اهل بشما خواهد رسيد، و اگر مال و فرزند يابيد از نعمت آسودگى جدا خواهيد ماند
وَ لاَ يُعَمَّرُ مُعَمَّرٌ مِنْكُمْ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ بِهَدْمِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ
و همچنين) و معمّرى از شما (كسيكه عمرش باقى است جوان يا پير، نه بس بزرگ سال) روزى از عمرش باو داده نمىشود مگر
آنكه روز ديگرى از مدّت عمر و زندگانيش نابود مىگردد (رسيدن او به فردا ممكن نيست مگر به گذشتن امروز كه در آن باقى است
و به گذشتن امروز يك روز به مرگ نزديك ميشود، پس لذّت و خوشى با نزديك شدن به مرگ در حقيقت لذّت و خوشى نيست)
وَ لاَ تُجَدَّدُ لَهُ زِيَادَةٌ فِي أَكْلِهِ إِلاَّ بِنَفَادِ مَا قَبْلَهَا مِنْ رِزْقِهِ
و افزونى در خوردن براى او لذّت نو و تازه نمىآورد مگر به از بين رفتن آنچه از روزى پيش از آن خورده (از غذاى لذيذى
نمىتواند بهرهمند شد مگر آنكه از غذاهاى لذيذ ديگر چشم بپوشد، و جامهاى نمىپوشد مگر اينكه جامۀ ديگرى از تن بكند، و
در خانهاى ساكن نمىگردد مگر آنكه از خانۀ ديگرى بيرون رود)
وَ لاَ يَحْيَا لَهُ أَثَرٌ إِلاَّ مَاتَ لَهُ أَثَرٌ
و براى او اثر و نشانهاى بوجود نمىآيد مگر آنكه اثر و نشانۀ ديگرش از بين مىرود
وَ لاَ يَتَجَدَّدُ لَهُ جَدِيدٌ إِلاَّ بَعْدَ أَنْ يَخْلَقَ لَهُ جَدِيدٌ
و براى او چيزى تازه نمىگردد مگر بعد از آنكه تازۀ او كهنه شود (مثلاً با بدست آوردن وقار و حلم و بردبارى نشاط
جوانى از دست مىرود)
وَ لاَ تَقُومُ لَهُ نَابِتَةٌ إِلاَّ وَ تَسْقُطُ مِنْهُ مَحْصُودَةٌ
و براى او خوشهاى نمىرويد مگر آنكه درو شدهاى ساقط و از بين برود (تا كشتى درو نگردد، كشت ديگرى عمل نمىآيد، و
فرزندان جاى پدران و مادران ننشينند مگر آنكه آنها از دنيا بروند)
وَ قَدْ مَضَتْ أُصُولٌ نَحْنُ فُرُوعُهَا
و اصلها گذشتند (پدران و مادران مردند) و ما فرعها هستيم (فرزندان آنها مىباشيم)
فَمَا بَقَاءُ فَرْعٍ بَعْدَ ذَهَابِ أَصْلِهِ
پس چگونه فرع بعد از رفتن اصلش باقى مىماند؟! (خلاصه لذّتهاى دنيا كه هر يك آميخته به چندين بلاء و درد و اندوه
هستند براى كسى جمع نمىگردد، پس نادان و زيانكار كسيكه بآنها دل بسته و از لذّات جاودانى آن جهان چشم مىپوشد !!)
ذم البدعة
منها وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلاَّ تُرِكَ بِهَا سُنَّةٌ
قسمتىاز اين خطبه است (در نهى از متابعت بدعت و ترغيب به پيروى از سنّت): بدعتى (احداث چيزى در دين كه از دين
نبوده) آشكار نگشت مگر آنكه بسبب آن سنّتى (طريقۀ و رويّۀ حضرت رسول اكرم) از بين مىرود
فَاتَّقُوا اَلْبِدَعَ
پس از بدعتها پرهيز نموده
وَ اِلْزَمُوا اَلْمَهْيَعَ
در راه روشن قدم نهيد (از روش رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله پيروى نمائيد)
إِنَّ عَوَازِمَ اَلْأُمُورِ أَفْضَلُهَا
زيرا امور قديمه (كه در عهد پيغمبر اكرم برقرار بود) بهترين كارها است
وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا
و بدعتهاى نو بدترين چيزها است (چون بر خلاف شرع و مستلزم هرج و مرج و فساد و تباهكارى بسيار مىباشد )
ترجمه های خطبه ۱۴۵ نهج البلاغه
خطبه ۱۴۵ ترجمه آیتی
خطبه ۱۴۵ ترجمه اردبیلی
خطبه ۱۴۵ ترجمه ارفع
خطبه ۱۴۵ ترجمه انصاریان
خطبه ۱۴۵ ترجمه بهشتی
خطبه ۱۴۵ ترجمه دشتی
خطبه ۱۴۵ ترجمه دین پرور
خطبه ۱۴۵ ترجمه شیروانی
خطبه ۱۴۵ ترجمه شهیدی
خطبه ۱۴۵ ترجمه فقیهی
خطبه ۱۴۵ ترجمه فیض الاسلام
خطبه ۱۴۵ ترجمه مکارم