خطبه 88 نهج البلاغه
۰۶ فروردین ۱۳۹۹و من خطبة له (علیه السلام) و فيها بيان للأسباب التي تهلك الناس:
(به نقل برخى از شارحان، اين خطبه در سال 36 هجرى پس از قتل عثمان در مدينه ايراد شد).
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِي دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَ رَخَاءٍ، وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ، وَ فِي دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَرٌ، وَ مَا كُلُّ ذِي قَلْبٍ بِلَبِيبٍ وَ لَا كُلُّ ذِي سَمْعٍ بِسَمِيعٍ وَ لَا كُلُّ نَاظِرٍ بِبَصِيرٍ.
عوامل هلاكت انسانها:
پس از ستايش پروردگار، خدا هرگز جبّاران دنيا را در هم نشكسته مگر پس از آن كه مهلت هاى لازم و نعمت هاى فراوان بخشيد، و هرگز استخوان شكسته ملّتى را باز سازى نفرمود مگر پس از آزمايش ها و تحمّل مشكلات. مردم در سختى هايى كه با آن روبرو هستيد و مشكلاتى كه پشت سر گذارديد، درس هاى عبرت فراوان وجود دارد. نه هر كه صاحب قلبى است خردمند است، و نه هر دارنده گوشى شنواست، و نه هر دارنده چشمى بيناست.
فَيَا عَجَباً! وَ مَا لِيَ لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِي دِينِهَا، لَا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِيٍّ وَ لَا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ وَ لَا يُؤْمِنُونَ بِغَيْبٍ وَ لَا يَعِفُّونَ عَنْ عَيْبٍ، يَعْمَلُونَ فِي الشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ، الْمَعْرُوفُ فِيهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْكَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْكَرُوا، مَفْزَعُهُمْ فِي الْمُعْضِلَاتِ إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِيلُهُمْ فِي الْمُهِمَّاتِ عَلَى آرَائِهِمْ، كَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ قَدْ أَخَذَ مِنْهَا فِيمَا يَرَى بِعُرًى ثِقَاتٍ وَ أَسْبَابٍ مُحْكَمَاتٍ.در شگفتم، چرا در شگفت نباشم از خطاى گروه هاى پراكنده با دلايل مختلف كه هر يك در مذهب خود دارند؟ نه گام بر جاى گام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى نهند، و نه از رفتار جانشين او پيروى مى كنند.
نه به غيب ايمان مى آورند و نه خود را از عيب بر كنار مى دارند، به شبهات عمل مى كنند و در گرداب شهوات غوطه ورند.
نيكى در نظرشان همان است كه مى پندارند، و زشتى ها همان است كه آنها منكرند. در حل مشكلات به خود پناه مى برند، و در مبهمات تنها به رأى خود تكيه مى كنند، گويا هر كدام، امام و راهبر خويش مى باشند كه به دستگيره هاى مطمئن و اسباب محكمى كه خود باور دارند چنگ مى زنند.