خطبه 154 نهج البلاغه

خطبه 154 نهج البلاغه

۰۸ فروردین ۱۳۹۹

و من خطبة له (علیه السلام) يذكر فيها فضائل أهل البيت:
(برخى از شارحان گفتند اين سخنرانى در شهر مدينه ايراد شد).

وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِيبِ بِهِ يُبْصِرُ أَمَدَهُ وَ يَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ. دَاعٍ دَعَا وَ رَاعٍ رَعَى، فَاسْتَجِيبُوا لِلدَّاعِي وَ اتَّبِعُوا الرَّاعِيَ. قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ. نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً. فِيهِمْ كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ كُنُوزُ الرَّحْمَنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا.

1. ضرورت پيروى از امامان دوازده گانه:
عاقل با چشم دل سرانجام كار را مى نگرد، و پستى و بلندى آن را تشخيص مى دهد، دعوت كننده حق، (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله) دعوت خويش را به پايان رسانيد، و  رهبر امّت به سرپرستى قيام كرد، پس دعوت كننده حق را پاسخ دهيد و از رهبرتان اطاعت كنيد. گروهى در درياى فتنه ها فرو رفته، بدعت را پذيرفته، و سنّت هاى پسنديده را ترك كردند، مؤمنان كنارگيرى كرده و گمراهان و دروغگويان به سخن آمدند.
مردم ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان پيراهن تن او، و ياران راستين او، و خزانه داران علوم و معارف وحى، و درهاى ورود به آن معارف، مى باشيم، كه جز از در، هيچ كس به خانه ها وارد نخواهد شد، و هر كس از غير در وارد شود، دزد ناميده مى شود. مردم در باره اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيات كريمه قرآن نازل شد، آنان گنجينه هاى علوم خداوند رحمانند، اگر سخن گويند، راست گويند، و اگر سكوت كنند بر آنان پيشى نجويند.

فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ عَقْلَهُ وَ لْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَ إِلَيْهَا يَنْقَلِبُ. فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَعَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ؟ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ. فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ، فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ، وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ؛ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَسَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ.

2. شرایط امامت و رهبری:
پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید، و راه خرد پیماید و از فرزندان آخرت باشد که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت.
پس آن كه با چشم دل بنگرد، و با ديده درون كار كند، آغاز كارش آن است كه بينديشد: آيا عمل او به سود او است يا زيان او. اگر به سود است ادامه دهد، و اگر زيانبار است توقف كند، زيرا عمل كننده بدون آگاهى چون رونده اى است كه بيراهه مى رود، پس هر چه شتاب كند از هدفش دورتر مى ماند.
و عمل كننده از روى آگاهى، چون رونده اى بر راه راست است، پس بيننده بايد به درستى بنگرد آيا رونده راه مستقيم است يا واپس گرا.

وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ، فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ. وَ قَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ (صلی الله علیه وآله) إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْعَبْدَ وَ يُبْغِضُ عَمَلَهُ وَ يُحِبُّ الْعَمَلَ وَ يُبْغِضُ بَدَنَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً وَ كُلُّ نَبَاتٍ لَا غِنَى بِهِ عَنِ الْمَاءِ وَ الْمِيَاهُ مُخْتَلِفَةٌ، فَمَا طَابَ سَقْيُهُ طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ، وَ مَا خَبُثَ سَقْيُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ.

3. روانشناسى انسانى (تأثير جسم و روح در يكديگر):
و بدان كه هر ظاهرى باطنى متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاكيزه، باطن آن نيز پاك و پاكيزه است، و آنچه ظاهرش پليد، باطن آن نيز پليد است، و پيامبر راستگو (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: همانا خداوند بنده اى را دوست دارد امّا كردار او را دشمن، و كردار بنده اى را دوست مى دارد امّا شخص او را ناخوش.
آگاه باش هر عملى رويشى دارد، و هر روينده اى از آب بى نياز نيست، و آب ها نيز گوناگون مى باشند.
پس هر درختى كه آبيارى اش به اندازه و نيكو باشد شاخ و برگش نيكو و ميوه اش شيرين است. و آنچه آبيارى اش پاكيزه نباشد درختش عيب دار و ميوه اش تلخ است.