خطبه 151 نهج البلاغه

خطبه 151 نهج البلاغه

۰۸ فروردین ۱۳۹۹

و من خطبة له (علیه السلام) يحذر من الفتن:

اللّه و رسولُه:
وَ أَحْمَدُ اللَّهَ وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى مَدَاحِرِ الشَّيْطَانِ وَ مَزَاجِرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَ مَخَاتِلِهِ، وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ، لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ، أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ، وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ، يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ.

1. ارزش شهادتين:
خداى را مى ستايم، و در راندن شيطان، و دور ساختن و نجات پيدا كردن از دام ها و فريب هاى آن، از خدا يارى مى طلبم و گواهى مى دهم كه جز خداى يگانه معبودى نيست.
و شهادت مى دهم كه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده برگزيده و انتخاب شده او است، كه در فضل و برترى، همتايى ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد.
شهرهايى به وجود او روشن گشت، پس از آن كه گمراهى وحشتناكى همه جا را فرا گرفته بود، و جهل و نادانى بر انديشه ها غالب و قساوت و سنگدلى بر دلها مسلط بود، و مردم حرام را حلال مى شمردند، و دانشمندان را تحقير مى كردند، و جداى از دين الهى زندگى كرده و در حال كفر و بى دينى جان مى سپردند.

التحذير من الفتن:
ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلَايَا قَدِ اقْتَرَبَتْ، فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ النِّعْمَةِ وَ احْذَرُوا بَوَائِقَ النِّقْمَةِ وَ تَثَبَّتُوا فِي قَتَامِ الْعِشْوَةِ وَ اعْوِجَاجِ الْفِتْنَةِ عِنْدَ طُلُوعِ جَنِينِهَا وَ ظُهُورِ كَمِينِهَا وَ انْتِصَابِ قُطْبِهَا وَ مَدَارِ رَحَاهَا، تَبْدَأُ فِي مَدَارِجَ خَفِيَّةٍ وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَةٍ جَلِيَّةٍ، شِبَابُهَا كَشِبَابِ الْغُلَامِ وَ آثَارُهَا كَآثَارِ السِّلَامِ يَتَوَارَثُهَا الظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ أَوَّلُهُمْ قَائِدٌ لِآخِرِهِمْ وَ آخِرُهُمْ مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ، يَتَنَافَسُونَ فِي دُنْيَا دَنِيَّةٍ وَ يَتَكَالَبُونَ عَلَى جِيفَةٍ مُرِيحَةٍ، وَ عَنْ قَلِيلٍ يَتَبَرَّأُ التَّابِعُ مِنَ الْمَتْبُوعِ وَ الْقَائِدُ مِنَ الْمَقُودِ فَيَتَزَايَلُونَ بِالْبَغْضَاءِ وَ يَتَلَاعَنُونَ عِنْدَ اللِّقَاءِ.

2. نكوهش مردم گمراه:
شما اى عرب ها، هدف تيرهاى بلا هستيد كه نزديك است. از مستى هاى نعمت بپرهيزيد، و از سختى هاى عذاب الهى بترسيد و بگريزيد، و در فتنه هاى در هم پيچيده، به هنگام پيدايش نوزاد فتنه ها و آشكار شدن باطن آنها، و برقرار شدن قطب و مدار آسياى آن، با آگاهى قدم برداريد.
فتنه هايى كه از رهگذرهاى ناپيدا آشكار گردد، و به زشتى و رسوايى گرايد، آغازش چون دوران جوانى پر قدرت و زيبا، و آثارش چون آثار باقى مانده بر سنگ هاى سخت زشت و ديرپاست، كه ستمكاران آن را با عهدى كه با يكديگر دارند، به ارث مى برند، نخستين آنان پيشواى آخرين، و آخرين گمراهان، اقتدا كننده به اوّلين مى باشند.
آنان در به دست آوردن دنياى پست بر هم سبقت مى گيرند، و چونان سگ هاى گرسنه، اين مردار را از دست يكديگر مى ربايند.
طولى نمى كشد كه پيرو از رهبر، و رهبر از پيرو، بيزارى مى جويد، و با بغض و كينه از هم جدا مى شوند، و به هنگام ملاقات، همديگر را نفرين مى كنند.

ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ وَ الْقَاصِمَةِ الزَّحُوفِ، فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا وَ تَلْتَبِسُ الْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا. مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ وَ مَنْ سَعَى فِيهَا حَطَمَتْهُ، يَتَكَادَمُونَ فِيهَا تَكَادُمَ الْحُمُرِ فِي الْعَانَةِ قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ وَ عَمِيَ وَجْهُ الْأَمْرِ. تَغِيضُ فِيهَا الْحِكْمَةُ وَ تَنْطِقُ فِيهَا الظَّلَمَةُ وَ تَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِهَا. يَضِيعُ فِي غُبَارِهَا الْوُحْدَانُ وَ يَهْلِكُ فِي طَرِيقِهَا الرُّكْبَانُ، تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضَاءِ وَ تَحْلُبُ عَبِيطَ الدِّمَاءِ وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّينِ وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْيَقِينِ. يَهْرُبُ مِنْهَا الْأَكْيَاسُ وَ يُدَبِّرُهَا الْأَرْجَاسُ، مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ كَاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ. تُقْطَعُ فِيهَا الْأَرْحَامُ وَ يُفَارَقُ عَلَيْهَا الْإِسْلَامُ. بَرِيئُهَا سَقِيمٌ وَ ظَاعِنُهَا مُقِيمٌ. بَيْنَ قَتِيلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِيرٍ، يَخْتِلُونَ بِعَقْدِ الْأَيْمَانِ وَ بِغُرُورِ الْإِيمَانِ.

3. خبر از آينده خونين عرب:
سپس فتنه اى سر برآورد كه سخت لرزاننده، در هم كوبنده و نابود كننده است، كه قلب هايى پس از استوارى مى لغزند، و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مى گردند، و افكار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراكنده، و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مى گردد.
آن كس كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مى شكند، و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مى كند، او را در هم مى كوبد.
در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مى گيرند، و رشته هاى سعادت و آيين محكم شده شان لرزان مى گردد، و حقيقت امر پنهان مى ماند.
حكمت و دانش كاهش مى يابد، ستمگران به سخن مى آيند، و بيابان نشين ها را در هم مى كوبند، و با سينه مركب هاى ستم، آنها را خرد مى نمايند. تك روان در غبار آن فتنه ها نابود مى گردند، و سواران با قدرت در آن به هلاكت مى رسند.
فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد مى شود، و خون هاى تازه را مى دوشد، نشانه هاى دين را خراب، و يقين را از بين مى برد. فتنه هايى كه افراد زيرك از آن بگريزند، و افراد پليد در تدبير آن بكوشند.
آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است، در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع شده، و از اسلام جدا مى گردند، فتنه ها چنان ويرانگرند كه تندرست ها بيمار، و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند.
در آن ميان كشته اى است كه خونش به رايگان ريخته، و افراد ترسويى كه طالب امانند، با سوگندها آنان را فريب مى دهند، و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مى كنند.

فَلَا تَكُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ وَ أَعْلَامَ الْبِدَعِ وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ أَرْكَانُ الطَّاعَةِ، وَ اقْدَمُوا عَلَى اللَّهِ مَظْلُومِينَ وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظَالِمِينَ، وَ اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ، وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ الطَّاعَة.

4. رهنمودها در مقابله با فتنه ها:
پس سعى كنيد كه شما پرچم فتنه ها و نشانه هاى بدعت ها نباشيد، و آنچه را كه پيوند امت اسلامى بدان استوار، و پايه هاى طاعت بر آن پايدار است، بر خود لازم شماريد، و بر خدا، ستمديده وارد شويد نه ستمگر.
و از گرفتار شدن به دام هاى شيطان، و قرار گرفتن در وادى دشمنى ها بپرهيزيد، و لقمه هاى حرام به شكم خود راه ندهيد.
شما برابر ديدگان خداوندى قرار داريد كه گناهان را حرام كرد و راه اطاعت و بندگى را آسان فرمود.