خطبه 138 نهج البلاغه

خطبه 138 نهج البلاغه

۰۷ فروردین ۱۳۹۹

و من خطبة له (علیه السلام) يومئ فيها إلى ذكر المَلاحم:
(در اين خطبه امام از تحوّلات آينده سخن مى گويد).

يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى، وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ. حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَى سَاقٍ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا.
أَلَا وَ فِي غَدٍ وَ سَيَأْتِي غَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ، يَأْخُذُ الْوَالِي مِنْ غَيْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَى مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِيذَ كَبِدِهَا وَ تُلْقِي إِلَيْهِ سِلْماً مَقَالِيدَهَا، فَيُرِيكُمْ كَيْفَ عَدْلُ السِّيرَةِ وَ يُحْيِي مَيِّتَ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ.

1. خبر از ظهور و سيستم حكومتى حضرت مهدى عليه السّلام:
او (حضرت مهدى «عج») خواسته ها را تابع هدايت وحى مى كند، هنگامى كه مردم هدايت را تابع هوس هاى خويش قرار مى دهند، در حالى كه به نام تفسير نظريّه هاى گوناگون خود را بر قرآن تحميل مى كنند، او نظريّه ها و انديشه ها را تابع قرآن مى سازد. در آينده آتش جنگ ميان شما افروخته مى گردد، و چنگ و دندان نشان مى دهد، با پستان هايى پر شير، كه مكيدن آن شيرين، امّا پايانى تلخ و زهر آگين دارد، به سوى شما مى آيد.
آگاه باشيد فردايى كه شما را از آن هيچ شناختى نيست، زمامدارى حاكميّت پيدا مى كند كه غير از خاندان حكومت هاى امروزى است (حضرت مهدى «عجل اللّه تعالى فرجه الشريف») عمّال و كارگزاران حكومتها را بر اعمال بدشان كيفر خواهد داد، زمين ميوه هاى دل خود (معادن طلا و نقره) را براى او بيرون مى ريزد، و كليدهايش را به او مى سپارد، او روش عادلانه در حكومت حق را به شما مى نماياند، و كتاب خدا و سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه تا آن روز متروك ماندند، زنده مى كند.

كَأَنِّي بِهِ قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ وَ فَحَصَ بِرَايَاتِهِ فِي ضَوَاحِي كُوفَانَ، فَعَطَفَ عَلَيْهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ وَ فَرَشَ الْأَرْضَ بِالرُّءُوسِ، قَدْ فَغَرَتْ فَاغِرَتُهُ وَ ثَقُلَتْ فِي الْأَرْضِ وَطْأَتُهُ، بَعِيدَ الْجَوْلَةِ عَظِيمَ الصَّوْلَةِ، وَ اللَّهِ لَيُشَرِّدَنَّكُمْ فِي أَطْرَافِ الْأَرْضِ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا قَلِيلٌ كَالْكُحْلِ فِي الْعَيْنِ، فَلَا تَزَالُونَ كَذَلِكَ حَتَّى تَئُوبَ إِلَى الْعَرَبِ عَوَازِبُ أَحْلَامِهَا. فَالْزَمُوا السُّنَنَ الْقَائِمَةَ وَ الْآثَارَ الْبَيِّنَةَ وَ الْعَهْدَ الْقَرِيبَ الَّذِي عَلَيْهِ بَاقِي النُّبُوَّةِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الشَّيْطَانَ إِنَّمَا يُسَنِّي لَكُمْ طُرُقَهُ لِتَتَّبِعُوا عَقِبَهُ.

2. خبر از تهاجم خونين عبد الملك مروان به كوفه:
گويى او را مى بينم كه از شام فرياد بر مى آورد، و با پرچم هايش پيرامون كوفه را پر مى كند، و چونان شتر خشمگين به كوفه يورش مى آورد، زمين را با سرهاى بريده فرش مى كند، دهانش گشاده، گام هايش را سخت و سنگين بر زمين مى كوبد، تاخت و تاز او بى امان و پايدار و هجوم او سخت و دشوار است.
به خدا سوگند، شما را در اطراف زمين مى پراكند، آنگونه كه اندكى از شما باقى خواهد ماند چونان باقى مانده سرمه در اطراف چشم. و اين وضع خونبار تداوم يابد تا آن كه عقل از دست رفته عرب باز آيد.
پس بايد بر سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باقى مانيد كه برپاست، و بر آثار رسالت تكيه نماييد، كه آشكار است، به عهد نزديكى كه بسته ايد وفادار مانيد كه يادگار پيامبر بر آن تكيه دارد، و بدانيد اين شيطان است كه راه هايش را هموار مى نمايد تا قدم بر جاى قدم هايش نهيد و راهش را پى گيريد.