نامه 40 نهج البلاغه

نامه 40 نهج البلاغه

و من كتاب له (علیه السلام) إلى بعض عُمّاله:
(نامه به يكى از فرمانداران در سال 40 هجرى).

أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَلَغَنِي عَنْكَ أَمْرٌ إِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ رَبَّكَ وَ عَصَيْتَ إِمَامَكَ وَ أَخْزَيْتَ أَمَانَتَكَ؛ بَلَغَنِي أَنَّكَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَيْكَ وَ أَكَلْتَ مَا تَحْتَ يَدَيْكَ. فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ، وَ السَّلَام.

نكوهش يك كارگزار:
پس از ياد خدا و درود از تو خبرى رسيده است كه اگر چنان كرده باشى، پروردگار خود را به خشم آورده، و امام خود را نا فرمانى، و در امانت خود خيانت كرده اى.
به من خبر رسيده كه كشت زمينها را برداشته، و آنچه را كه مى توانستى گرفته، و آنچه در اختيار داشتى به خيانت خورده اى.
پس هر چه زودتر حساب اموال را براى من بفرست و بدان كه حسابرسى خداوند از حسابرسى مردم سخت تر است. با درود.